سارا سارا ، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره

دخمل کوچولو

ماه مبارک رمضان

ماه پر برکت و رحمت ماه میهمانی خدا ماه رمضان مبارک.عزیز دلم امسال مامان روزه گرفته امیدوارم تو گل نازم اذیت نشی و بهبرکت همین ماه عزیز سالم باشی و خوب غذا بخوری.امروز که اولین روز ماه مبارک بود تو نه صبحونه درست و حسابی خوردی و نه ناهار.عزیزم خوب غذا بخور.دوست دارم عششششقفم بوووووووس
19 تير 1392

روزانه عسل طلا

عزیز دل من سلام.دختر شیرینم این روزا خیلی شیرین و بلا شدی.عزیز دلموقتی میگیم الله اکبر یا صدای اذان رو میشنوی دستات رو می ذاری بغل گوشات و میگی اب بببببببببببببب یا ایبی قربون حرف زدنت برم من.با خاله سحر که چت میکنیم برات لی لی حوضک می خونه تو هم دستای من رو میگیری و ادای لی لی حوضک رو در میاری و وسطش دست میزنی و هورا رو می گی ااااااااااااااااااااااااااااا.قربون دستای خوشکلت برم.به یخچال اشاره می کنی و می گی ابه.وقتی شیر می خوای می گی به به.دوست دارم عشققم ببببببببببببببببوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووسسسسسسسس
19 تير 1392

دختر مستقل

گل من ازپنجشنبه شب بابابا تصمیم گرفتیم جدا بخوابونیمت چون توی اینترنت سرچ کردیم و دیدیم باید از یه سالگی جدا از ما بخوابی.برای من خیلی سخت بود جدایی از تو گلم.من بیشتر  از اینکه بخوابم تو اتاقت بودم  ولی عزیز دلم این به نفع خودته چون دیگه برات تاریکی و تنهایی بی معنی میشه.دوست دارم عشقم می دونم وقتی من پیشت نیستم خدای مهربون که همیشه حافظ ماست پیشته و فرشته ها برات لالایی می خونن عشقم.بببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببووووووووووووووووووووووسسسسسسسسسس
2 تير 1392

رویش مروارید 5 و 6

عزیز دلم الان تو بغلمی و داری اذیت میکنی امروز دیدم دندونهای ٥ و ٦ در اومده مبارکت باشه گلم .اول دوتا دندونای پایین وسط در اومد بعد یکی از بالا وسط و یکی سمت چپ و امروز یکی دیگه از بالایی ها وسط و بغلیش سمت راست.
2 تير 1392

روزانه دخملی

عسل طلای مامان سلام گلمماشالا هر روز شیرینتر و شیطونتر از قبل میشی و من رو در یه لذت بینظیر لذت مادر بودن غرق می کنی.گلم شیرین کاریات زیاد شده.سعی می کنی یه دستت رو به اطراف بگیری و راه بری.به حمام علاقعه شدید داری.پشت دستت رو به دهنت می کشی و صداهای بلند در میاری.سعی می کنی حرف بزنی و وقتی نمی تونی از شدت فشاری که برای حرف به خودت وارد می کنی قرمز می شی واین حالتت مپل کسیه که نفسش رو حبس کرده و یک دفعه نفسش رو می ده بیرون.گل دخترم دیروز رفتیم با خاله مهدیه همسایه بغلیمون واکسن زدی انقدر دختر خوبی بودی من شگفت زده شدم چون وقتی واکسن زدی اصلا گریه نکردی.از جلوی مرکز بهداشت تمشک خریدیم اومدیم خونه خاله مهدیه زنگ زد که بریم خونشون.رفتیم خاله بر...
27 خرداد 1392

شیطون بلا

جوجو کوچولوی مامان ماشالا این روزا خیلی شیطون شدی منم خیلی خسته میشم.عزیزم مدام باید مواظبت باشم تا سرت رو به جایی نکوبی.قشنگم همش داری گریه می کنی و می خوایر از همه چیز سر دراری دوست دارم عشقم بببببببببببووووووووسس
22 خرداد 1392

دلتنگی های مامان

عزیز دلم دختر قشنگم باذره ذره وجودم دوستت دارم و تک تک سلولهای بدنم احساس لذت این عشق رو درک کرده.دختر نازم هر روز شیرین تر از قبل میشی و من رو در شادی بی نظیری غرق می کنی.عسلک مامان بینهایت دوست دارم.وقتی خوابی دلم برات پر می زنه دوست دارم بشینم و ساعتها نگاهت کنم.گل زندگیم خدا رو به خاطر داشتن تو شاکریم.مهربونم تولدت مبارک.ایشالا ١٢٠ سال با عزت و ابرو در خوشی و سلامتی در سایه الطاف خداوند و زیر سایه اقا امام زمان زنده باشی و زندگی کنی.قشنگترینم تو بزرگ میشی و لحظه های شیرین رو برامون رقم میزنی.بببببببببببببببووووووووووووووووووووووووسسسسسسسسسس عععععععععسسسسسسسلللللممممممممممممممممممممممممممممممممممم
21 خرداد 1392