سارا سارا ، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره

دخمل کوچولو

سارا مهمونی میره

1391/5/4 19:46
نویسنده : مامانی
153 بازدید
اشتراک گذاری

گل دختر من سلام.قند عسلم سلام.قشنگ من سلام

جیگر طلام دیروز صبح به زور از خواب پاشدم کارامون رو کردیم بابا ما رو برد خونه مامانی افطاری اونجا دعوت بودیم بابا رفت سر کار.من و تو هم همش خونه مامانی خواب بودیم.دم افطار عمه هم اومد .افطار کردیم سر شام مدام غر میزدی تا مامانی تو رو ازم گرفت تا من شام بخورم.همه سعی می کردن باهات بازی کنن تا تو خسته شی و شب بخوابی ولی شب تا ساعت 4 صبح بیدار بودی و گریه می کردی.منم دعوات می کردم من خیلی گلم خسته میشم من رو ببخش که دعوات می کنم.اخر سر هیچی جواب نداد تا اینکه ساعت 4 صبح خوابیدیم.دوست دارم عشقم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

نایسل خانم
4 مرداد 91 13:31
الهی بگردم بچه است گناه داره دعواش نکن دیگه
مامان بنیتا
4 مرداد 91 17:37
سارا جونمو دعوا نکنی خاله بعدا دلت برای این وقتا تنگ میشه
مامان بنیتا
4 مرداد 91 18:00
سلام طاعات و عباداتتون قبول ما رو هم دعا کنین
مامان یاس
6 مرداد 91 15:28
صبور باش عزیزم. بچه داری خیلی سخته اما تنها تفاوت مادر با بقیه آدمها صبره. دعا میکنم خدا به همه ما مادرها صبر و تحمل و نیروی مضاعف عنایت کنه تانی نی هامون رو به بهترین شکل بزرگ کنیم. دوستت دارم
مامان بهار
11 مرداد 91 17:04
عزیزم. کجاشو دیدی حالا حالاها بیدار خواهد بود. بچه هایی که اینجوری هستن مثل دخمل ، چون که باهوش هستند دیر می خوابند. ذهنشون همیشه فعاله. در مورد دخمل من که اگه ما بزور نخوابونیمش تا خود صبح بیدار می مونه و بازی می کنه. تازه از 12 شب به بعد یه انرژی فزاینده ای پیدا می کنه که نگو