روزانه دخملی
سه شنبه خونه بودیم و کارامون رو انجام دادیم حمام هم بردمت.موقع شستن سرت گریه کردی
چهار شنبه :با عمه نفیسه بردیمت مرکز بهداشت واکسن زدی .وزنت 6100 شده بود.قدت 65 و دور سرت 40 بود.گفت وزنت خوب شده ولی دور سرت خوب نیست من کلی نگران شدم قرار شد برای 10 ابان ببرمت.
پنجشنبه:صبح رفتیم خونه مامانی دوباره دنبال کارامون رفتیم بعد از ظهر اومدیم خونه
جمعه:یه اتفاق خوب افتاد که بعدا برات می نویسم.
شنبه:با عمه بردمت دکتر و به خاطر تو که رشد نکرده بودی کلی نگران شدم و دکتر گفت غذای کمکی رو براش شروع کن.شب یه اتفاق جالب افتاد داشتی صدا می کردی گفتم سارا ساکت مامان حرف بزنه ساکت شدی و گوش دادی گفتم حالا نوبت باباست و بابا حرف زد و همچنان ساکت بودی وقتی گفتم سارا بگه تو دوباره سر و صدا راه انداختی و این 8 الی 9 بار اتفاق افتاد و من رو از نگرانی کمبود رشدت در اورد.
یکشنبه:اولین غذای کمکیت رو شروع کردی فرنی که باید روز اول یه قاشق چایی خوری می خوردی وقتی خوردی خیلی دوست داشتی و باز منتظر بودینوش جونت جیگر من
دوشنبه:رفتیم بعد از ظهر خونه عمه و بعد رفتیم زیتون برای تولد مامان سادات لباس خریدم