سارا سارا ، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

دخمل کوچولو

1روز تا دو سالگی

عشق مامان سلام عزیزکم ببخشید که برات خاطرات روزانه ات رو نمینویسم.نازگلکم فردا قشنگترین روزیه که خدا به من هدیه داده سالروز تولد تو گلم مبارک. باور کردنی نیست تو دو ساله شدی.باور کردنی نیست دو سال رو در کنارم گذروندی.خداوند رو به خاطر تمام لحظه ها شاکرم.دوست دارم عشقم.انشالله خدا به تمام لحظه های قشنگمون برکت بده غم وناراحتی رو از دلامون ببره.امین. ...
19 خرداد 1393

این روزای دخملی

سلام عزیز دل مامان این روزا خیلی ماشالا مامانی شیطون و با نمک شدی عزیز دلم تو عشق مامانی دختر نازم امروز هر جا میرفتم میومدی دنبالم و می گفتی مامان ییام یعنی سلام بعد می گفتی خوووبی شیرین زبون من روز به روز شیرین تر و عسل تر میشی فدات شم امروز از صبح که یبدار شدی بازی و شیطنت کردی الانم خوابیدی.منم حسابی کار کردم امروز بهت می گفتم سارا دست نزن به وسایل تو هم طوطی وار پشت سر من می گفتی مامان اهههههههههههه جیز دست نزن. دوست دارم شیرینی زندگیم.ساعت 7 صبح الارمی شدی برای بیداری بابا خواب بودی و خواب میدیدی گریه می کردی بابا رو هم بیدار کردی تا دیر به محل کارش نرسه .امروز کلی با تلفن با مامان و وستات و خالت ...
14 ارديبهشت 1393

رویدادهای سال 93 دخملی

سلام عزیز دردونه مامان.عزیز دلم خیلی دلتنگ و وابستهاتم.شاید بگی چرا دلتنگ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دلتنگم که هر لحظه ببوسمت مامان از بوسیدنت دیدنت شیرین زبونیت سیر نمیشه. این چند وقته درگیر یه احساس بد بودم.خدا برای هیچ کس این احساس رو نخواد.احساس می کردم هر ان از دستت می دم و خیلی نگران بودم.احساس دلشوره عجیب که خدا رو شکر تا حدود زیادی بر طرف شد. بعضی وقتا فکر می کردم که مثل قبل دوست ندارم ولیییییییییییییییییییییییییییییییی مامان عاششششششقققته و بی تو می میررررررررررررررررررررررررررررررررررررررره. امسال 14 فروردین رفتیم شمال 2 روز شمال بودیم رفتیم ناهار خوران گرگان و دوشب اونجا بودیمبندر ترکمن هم رفتیم.یه سدی بود رفتیم اسمش الان یادم نمیاد....
8 ارديبهشت 1393

سال 1393

عزیز دلم دختر گلم سال 1393 مبارک.انشالله بهار های زیادی رو تو زندگیت ببینی دوست دارم عشقم
10 فروردين 1393