این روزای دخملی
سلام عزیز دل ماماناین روزا خیلی ماشالا مامانی شیطون و با نمک شدیعزیز دلم تو عشق مامانی
دختر نازم امروز هر جا میرفتم میومدی دنبالم و می گفتی مامان ییام یعنی سلام بعد می گفتیخوووبی
شیرین زبون من روز به روز شیرین تر و عسل تر میشی فدات شمامروز از صبح که یبدار شدی بازی و شیطنت کردی الانم خوابیدی.منم حسابی کار کردم امروز بهت می گفتم سارا دست نزن به وسایل تو هم طوطی وار پشت سر من می گفتی مامان اهههههههههههه جیز دست نزن.دوست دارم شیرینی زندگیم.ساعت 7 صبح الارمی شدی برای بیداری بابا خواب بودی و خواب میدیدی گریه می کردی بابا رو هم بیدار کردی تا دیر به محل کارش نرسه.امروز کلی با تلفن با مامان و وستات و خالت و بقیه به صورت خیالی حرف زدی.دیروزم من داشتم می خوابیدم گفتی مامان پاشو گفتم مامان خوابش میاد دیدم میگیامخ یعنی احمق.دیشبم لبات رو به هم میمالیدی و می گفتی خاله سحر و به لبات دست میکشیدی منم فهمیدم که سحر برات رژ زده.فدات شم دوست دارم.بببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببووووووووووووووووووووووووسسسسسسسسس