روزانه های عشقم

عزیز دل مامان سلام.این روزا خیلی دختر شیطونی شدی  گل نازم برای کارشناسی ارشد ثبت نام کرده بودم ولی تو نمی ذاری مامان درس بخونه و پشیمون شدم و کتابا رو کنار گذاشتم.چند وقتی بود مریض بودی از این ویروس جدیدا گرفته بودی.مدام با عروسکات بازی می کنی و میگی نی نی عشق مامان خیلی دلنم می خواد هر روز از تو گل ناز زندگیم بنویسم ولی فرصت نمی کنم.شبای محرم که می رفتیم هیئت تو عادت کرده بودی و می گفتی دد و ما هر شب و هر روز قضیه دد رو داریم.لباسای عروسکات رو در میاری و می گی د یعنی در اومد و من باید بشینم و باهات عروسک بازی کنم.مامان سادات برات یه چادر کوچولو دوخته که خیلی باهاش ناز میشی.وقتی رفته بودیم هیئت تو چادرت رو سر کردی و تسبیح مامانی رو گرفته بودی دستت و تسبیح می انداختی.ناز من بغل عروسکات می خوابی و بهشون شیر می دی .بوس کردن رو یاد گرفتی قبلا من و بابا رو لیس میزدی ولی الان بوس می کنی.وقتی دستشویی داری پوشکت رو می گیری و می گی جیش ووقتی میبرمت دستشویی توی پوشکت جیش کردی و من به این نتیجه رسیدم که وقتی دستشویی می کنی می گی جیش.وقتی خوابت میاد می خوابی و سرت رو تکون می دی تا من بخوابونمت.هیئتها رو که دیدی تا جایی صدای عزاداری میشنوی تند تند سینه میزنی.انگشت قشنگت رو می ذاری روی لپت و می گی بو یعنی بوس کن و بعد که میایم برای بوس کردنت فرار می کنی .رفته بودیم قم غزل کوچولو بغل خاله سحر بود تو بالشتت رو کشیدی جلو و گفتی دححححححححححححر  نی نی ددد و میزدی روی بالشت که خاله سحر غزل رو بذاره رو بالشت خاله سحر که غزل رو گذاشت رو بالشت تو گوشه بالشت رو تکون می دادی و می گفتی پیش پیش.دستمالای اشپز خونه رو از کشو می کشی بیرون یا میری گرد گیری یا اینکه میذاری رو سرت و روت رو می گیری که ما بگیم چه ناز شده خدا و ایشالا خدا نگهدارت باشه عزیز دل مامان .دیشب خیلی اذیت کردی و یاد گرفتی جیغ می زنی وقتی می خواستم بهت دارو بدم فرار کردی و رفتی تواتاق بابا پای کامپیوتر بود اروم روی پاش نشستی دست به چیزیم نمیزدی فقط هد فون رو گرفته بودی که به کامپوتر وصل باشی و من نتونم جدات کنم.تابت خراب شده هی میری می گی اب اب ومن سوار فیلت که تاب می خورد کردم و برات تاب تاب عباسی خوندم ولی تو رفتی پایین و تابت رو گرفتی و گفتی اب اب و الان داری برای تابت گریه می کنی و جیغ میزنی دوست دارم قشنگم بووووووووسسسس