سارای گلم خرید میره
عزیز مامان دیشب با بابایی سه تایی رفتیم خرید ولی هیچی نخریدیم و برگشتیم.شما رو با کریر بردیم و بابا شما رو جا به جا می کرد.یه دختر توی مغازه مانتو فروشی پرید وسط و گفت وای بچه است من فکر کردم عروسکه.بعد گفت اسمش چیه گفتم سارا گفت مگه دختره!!!!!!!!!!!!!!!!
جلوی مغازه کفش فروشی یه پسر بچه می گفت نینی بابا ازش پرسید نینی رو دیدی گفت بله.خیلی کوچولو بود ولی حرف زدنش جالب بود.همینجوری که راه میرفتیم همه تو رو به هم نشوون میدادن و ماشالا میگفتن یا قربون صدقه میرفتن خلاصه جالب بود یاد اون موقعی افتادم که خودم باردار بودم و نینی کوچولوها رو بغل مامان باباشون میدیدم.دوست دارم عشقم.بببببببببببوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووسسسسسسسسسسسسسس
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی