انچه تو اموختی دخترم
عزیز دل خاله توی این چندوقت که مامان نتونسته برات پست بزاره کلی شیرین کاری یاد گرفتی عشقم پنجشنبه شب اومدین قم خواب بودی ولی وقتی چشمای نازتو باز کردی اول قشنگ نگاه کردی ببینی کجایی بعد خندیدی و شروع کردی به دست زدن قربون دستای کوچولوت برم برای خودتم اواز میخوندی و موشی میکردی جیجر من.جدیدا یاد گرفتی و میگی نننننننننننه عشششششششششققققققققققممممممممممم.حتی یاد گرفتی میشینی البته بدون کمک ولی تا میبینی کسی پشتت نیس تنبلی میکنی و میخوابی زمین فدات شم. دکترتم رفتی گفت به سارا کوشولو غذا بدید چون خیلی ظریف و کومچولو موندی فدات شم البته غذاهای بدون ادویه ولی بازم همش شیطونی میکنی و نمیخوری عروسک من.یه دنیا دوست دارم عشقم.بوووو...
نویسنده :
مامانی
0:56